دیدی یهوقتهایی توی زندگی پیش میآد که یه چیزی ته قلبت تکون میخوره و فکر میکنی که بالاخره یه جای زندگی برات ریدهن و انگار قراره به چیزی که میخوای برسی؟ حالا این میتونه درمورد آدمها باشه، درمورد کار و تحصیل و فلان باشه، یا خلاصه همهی اهداف معمولی که آدمها دارن. برای من بعد از حدود بیست و خردهای سال زندگی، اون تکونخوردنه، اون بود. هوا ابریه، درست نشسته کنارم و حالا حس میکنم احمقترین آدم جهانم که حتی نمیتونم بهش توضیح بدم. یکسری دریوری و خزعبلات گفتم که نمیدونم چرا. خوشحاله خیلی. تافل رو خیلی خوب داده. و چیزی براش مهم نیست. امروز دلم میخواد برم نواب روی اون پشت بومه سیگار بکشم. شاید چشمام گرم شن. امروز فهمیدم که واقعاً براش مهم نیستم، حالا هرچقدر هم که تعارف کنه و هرچی. چندشب پیش گفت یه فیلمیدیده، کار کثیف، و یاد من افتاده. یادم افتاد قبلیها هم همین بودن. یکی با مهمونی کامی، یکی باهامون. پیش میآد. ولی تابحال کسی توی زندگی بهم نگفته بود که دلش میخواد باهام زندگی کنه. و خب. دروغ چرا. من باور کرده بودم. چشمهام آبروریزی میکنن جدیداً. میخوام برم نواب. روزی که باهاش رفتم نواب و چشمهاش گرم شده بودن و فکر میکرد دوستش ندارم، بهش گفتم که میمونم تا آخرش. حداقل سر قولم موندم. «من واقعاً حالم بده». این جمله رو فقط وقتهایی میگم که تپش قلب دارم، نفس نمیتونم بکشم، عرق سرد میکنم و صداها رو خیلی کم و نامفهوم میشنوم. اینجور وقتها، همیشه میفهمم که چند دقیقهای شده که به یه جا خیره شدم و بعدش درست نمیتونم فوکوس کنم و تا یه مدتی همهچیز رو تار میبینم. میخوام بگم فقط وقتایی میگم حالم واقعاً بده اینطوریم. تنها وقتاییه که هیچ دفاعی از خودم ندارم. توی همهی این دوسال این جمله رو فقط به اون گفتم. توی همهی این دوسال، شاید به جز چندماه اول، هیچ اهمیتی براش نداشت راستش. یعنی خب تعارف که میکردها. زیاد هم نگفتم ولی. شاید نهایتاً هفتهشتبار. اولها میگفت بیا حرف بزنیم یا حتی میاومد پیشم. بعدتر گفت برو اورژانس. این آخرا اما میگفت منم حالم بده، ولی به کسی نمیگم. که منظورش این بود که خودم هزارتا بدبختی دارم و دیگه به من چیزی اضافه نکن. الانم همینه. دلش نمیخواد توی رفتنش تاخیری بیفته با وقتتلفکردن با من. اشکالی نداره. اون اونقدر قشنگه که بعضی وقتها به چشم نمیآد که آدم بیرحمیه. بههرحال دافها که دستشویی نمیرن. ولی من اگه بودم، دلش رو نمیشکوندم.
متن آهنگ مجنونتم آقا احمد سلو بازدید : 470
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 12:40